به گزارش مشرق به نقل از مهر، برنامه دیدار با سیدحسامالدین سراج در قالب یکی از سری نشستهای گفتگوی هنر، جمعهشب 13 بهمن با حضور مخاطبان این خواننده و شاعرانی چون سهیل محمودی در فروشگاه مرکزی شهر کتاب برگزار شد.
سراج در ابتدای سخنان درباره شروع علاقهمندیاش به عرصه موسیقی گفت: علاقهمندی من به موسیقی از نینوازی استاد حسن کسایی بود. زمان قدیم مثل امروز نبود و تکنوازیها نیم ساعت به طول میانجامید. گاهی در تکنوازی یک دستگاه را به طور کامل میشنیدیم. من در جوانی قاری قرآن بودم. البته تجوید را به طور کامل بلد نبودم، اما در صف مدرسه، قرآن میخواندم. صدای نی هم که دیگر عامل ورودم به موسیقی بود.
وی افزود: با تصوراتی که در خانوادههای مذهبی وجود داشت، من هم فکر میکردم که موسیقی با دین و مذهب منافات دارد اما پدرم که روحانی بود و با استاد جلالالدین همایی حشر و نشر داشت، به من گفت برو موسیقی یاد بگیر! بعدا کارکردش برایت مشخص میشود. معمولاً مردم معتقدند افراد هنری، انسانهای آنرمال و غیرمعمولی هستند و خانوادههایشان باید آنها را تحمل کنند تا کار هنریشان به ثمر برسد. بنابراین جا دارد من در این برنامه از همسرم که من را تحمل کرد، تشکر کنم.
موسیقی پاپ قبل از انقلاب، زلالتر بود
این کارشناس ارشد رشته معماری در ادامه درباره موسیقی پاپ قبل و بعد از انقلاب گفت: موسیقی قدیمی پاپ ما، زلالتر بود. درست است که فضای قبل از انقلاب با دوران بعد از انقلاب متفاوت است، اما موسیقی آن دوره، بسیار سالمتر از بعد انقلاب بود. از دوستانی که امروز موسیقی پاپ کار میکنند، عذر میخواهم، ولی بسیاری از قطعات موسیقی پاپی که امروز منتشر میشود، آزاردهنده است. فرم صدا و ریتم امروز موسیقی پاپمان بهگونهای است که روان انسان را آزار میدهد. ملودیهای پیش از انقلاب، جملهبندی درست داشتند و کلام خیلی حساب شده بود.
سراج ادامه داد: ترانههای پاپ پیش از انقلاب قوت بیشتری داشتند و متاسفانه امروز حس میشود ترانهها، کلام روزمره را بهگونهای تبدیل به تصنیف میکنند که اگر برای کسی آن را بخوانی موجب شرمندگی خواهد شد. یک نکته دیگر برنامههایی بود که در سالهای پیش از انقلاب از رادیو پخش میشد و اکثر موسیقیدانهای بزرگی که امروز میبینیمشان، نتیجه همان برنامهها هستند. مثلا برنامه «گلچین هفته» هر جمعه پخش میشد و آقای ابتهاج مسئول آن بود. گلهای جاویدان، برگ سبز و گلهای تازه هم برنامههای دیگری بودند که هم شناسنامه داشتند و هم فرمی حسابشده.
این محقق حوزه پژوهش هنر گفت: کم کم و به مرور، حافظه موسیقایی نسل جدید کشورمان آن موسیقیای را که به عنوان هویت خودمان میشناسیم، به جا نخواهد آورد. چون رسانههایمان در این زمینه دُز مناسبی ندارند. وقتی سوار ماشین هستم، در کانالهای رادیویی دنبال یک شبکه مناسب برای گوش کردن میگردم و در نهایت هم به رادیو قرآن میرسم. قدیمیها و پیرمرد و پیرزنها حافظ را از بر بودند. گاهی معنی را به طور کامل نمیدانستند، اما از آهنگ کلام و وزن آن لذت میبردند و به ما هم منتقلش میکردند. موسیقی ما باید اول از همه عادت شود و با آن انس گرفت، بعد منتقل شود. ولی موسیقی پاپی که امروز میشنویم، ریشه در هویت موسیقایی ایرانی ندارد و آن ربع پردهها و دیگر مولفهها را ندارد.
وی گفت: چندی است در موسیقی پاپ، دشتی را مطابق با گام مینور میگیرند؛ در حالی که موسیقی سنتی میگوید در دشتی باید فاصلهها را رعایت کنی. موزیسین پاپ نمیتواند کار خودش را با موسیقی سنتی تلفیق کند؛ چون شناختی از آن ندارد و این شناخت هم فقط با انس ایجاد میشود. یک نکته جالب هم بگویم و آن اینکه چندی پیش رفته بودم بستنی بخرم. فروشنده به من گفت: سنتی میخواهید یا پاپ؟ یعنی همهچیز سنتی و پاپ شده است. به هر حال طعمی که موسیقی سنتی دارد، با طعمی که پاپ دارد، متفاوت است. درک کردن موسیقی سنتی هم در واقع همان ضربالمثلی است که میگوید: «یدرک و لایوصف» یعنی درک میشود ولی قابل توصیف نیست.
رسانههایمان در زمینه موسیقی سنتی و پاپ دز مناسب ندارند
سراج در بخش دیگری از سخنانش گفت: کاری که آتاتورک در ترکیه کرد، این بود که فقط فونت را تغییر داد، ولی زبان را عوض نکرد. این تنها نحوه نگارش ترکها بود که تغییر کرد. بسیاری از اساتید خط ثلث و نسخ در ترکیه بودند، ولی اگر امروز در خیابانهای استانبول قدم بزنیم، جوانان ترک را میبینیم که هیچچیز از تابلوهای ثلث و نسخ قدیمیشان نمیدانند. چون ارتباط با گذشتهشان منقطع شده است. ما هم اگر نحوه گویش رسانههایمان انگلیسی شود، بعد از مدتی آرام آرام انگلیسی میشویم و دیگر نه قرآن را میفهمیم نه حافظ را. در زمینه موسیقی هم همینطور است و تا حدودی این اتفاق دارد میافتد. من نمیگویم با موسیقی پاپ مخالف هستم، بلکه میگویم درصدی که رسانههایمان برای پخش این دو به کار میگیرند باید حساب شده باشد. اگر 10 درصد موسیقی سنتی داشته باشیم 90 درصد پاپ، به فرهنگ خودمان ظلم کردهایم.
خواننده آلبوم «نرگس مست» در بخش دیگری از سخنانش گفت: برخی تصور میکنند که موسیقی و مذهب باهم منافات دارند. در حالی که این دو در طول همدیگر هستند. موسیقی ریشه در فطرت دارد همانطور که دین در فطرت انسانها ریشه دارد. در هر دو هم زیبایی وجود دارد. موسیقی مشی جمالی حق تعالی است. جامی در این زمینه شعری دارد که در آن اشاره مستقیمی به این موضوع کرده است. در این عالم تجلی حق با عوامل مختلف صورت میگیرد. موسیقی هم نوعی از تجلی حضرت حق است، زیبایی دارد و میتواند انسان را تحت تاثیر قرار بدهد. بنابراین میتواند در خدمت اهداف متعالی باشد.
ریا و تزویر زیاد شده و دینفروشی بیداد میکند
وی گفت: برخی معتقدند خوانندهای که به اسم خواننده مذهبی معروف شد، گروهی از مخاطبانش را از دست خواهد داد، اما من معتقدم باید در جستجوی حقیقت بود. دلیل گفته شدن این حرفها هم این است که نوعی دینگریزی در جوانان امروز کشورمان وجود دارد و دلیل این امر هم آن است که ریا و تزویر در جامعهمان زیاد شده است و دینفروشی بیداد میکند. به همین دلیل است که جوانان گرایشی به اینگونه مسائل و مسائل مذهبی در موسیقی نشان نمیدهند. در حالی که اگر بزرگان و عاقلان، مذهب را واشکافی کنند، جوانان صد درصد به آن گرایش خواهند داشت چون مطابق با فطرتشان است.
سراج در بخش دیگری از سخنانش گفت: سنتی را مترادف قدیمی و کهنه نگیرید. سنت یعنی روش؛ روشی که سینه به سینه منتقل شده تا رسیده به شما.
این پژوهشگر هنر درباره ارزش هنر و سختی زندگی هنرمندان گفت: یک بار یکی از دوستانم گفت کاری به دیگر کارها نداشته باش. فقط رقم روی چک را ببین و برو بخوان! من پرسیم پس تکلیف هنر چه میشود؟ آن دوست هم گفت امروز همه راهها به رم ختم میشود. خوب است توجه کنیم که حافظ هیچوقت از راه شعر ارتزاق نکرد و اگر چنین کرده بود تا به حال باید مجموع ثروتش از بیل گیتس و استیو جابز هم جلو میزد. شعر حافظ محل ارتزاقش نبود، بلکه برای هدف دیگری بود که شعر میگفت. خود حافظ درباره شعرش میگوید: شعر حافظ از زمان آدم اندر باغ خلد/ دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود. جالب است که هرکسی ادعایی درباره خودش داشته باشد، مردم از او کناره میگیرند، اما وقتی حافظ از خودش تعریف میکند، مردم خوششان میآید.
وی در پایان گفت: به نظر من هنرمند یا شاعر باید در تولید اثرش، مولفههایی را در نظر داشته باشد که یکی از آنها مطابق حدیثی از امیرالمومنین(ع) است. ایشان میفرماید یار مظلوم و دشمن ظالم باش. این باید یکی از ویژگیهای انتخاب هنرمند باشد. اگر دقت کرده باشیم، همیشه آن هنرمندان و شاعرانی نزد مردم محبوب بودهاند که در جبهه افرادی بودند که به آنها ظلم شده بود.